ماه نشان

:: MahneshaN ::

ماه نشان

:: MahneshaN ::

مشخصات بلاگ
ماه نشان

.

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

هودو»ها بیشتر در آمریکا دیده می‌شوند، در «برایس کنیون» که تصاویر آن نیز بسیار مشهور است. در غرب رودخانه‌ی می‌سی‌سی‌پی و شرق کوه‌های راکی آمریکا و کانادا هم دیده شده‌اند. در کپه داغ‌های ترکیه هم هستند و مردم داخل آن‌ها زندگی می‌کنند. در بخش فرانسوی کوه‌های آلپ نیز آن‌ها را به نام «خانم‌هایی با موهای درست‌شده» می‌شناسند. «هودو»ها در صربستان و تایوان هم وجود دارند. صرب‌ها حتا این پدیده‌ها را از سال 1959 میلادی تحت حفاظت قرار داده‌اند و برای ثبت در فهرست عجایب هفت‌گانه‌ی جهان جدید، آن‌ها را نامزد کرده‌اند.



در روستای «وردیج» (نزدیک منطقه‌ی وردآورد) در استان تهران هم نمونه‌هایی وجود دارد که به‌خاطر شکل‌ و نوع فرسایش‌شان آن‌ها را «هودو» می‌نامند؛ اما فقط در زنجان آن‌ها را «دودکش جن» نام‌ گذاشته‌اند. 

هودوها همیشه پدیده‌ای جذاب برای ژئوتوریست‌ها و زمین‌شناسان بوده‌اند؛ اما گویا وجود نام جذابی مانند «دودکش جن» هم تا کنون نتوانسته‌ علاقه‌مندان به این حوزه را به زنجان بکشاند و این پدیده، دور از اقدامات حفاظتی، در معرض تخریب قرار گرفته است، بویژه دژ کهن پای آن با نام قلعه‌ی «بهستان» که 64 اتاق و دو راه‌پله دارد و ثبت ملی هم شده، اما آنجا نیز به‌دلیل نبود حفاظت کافی در حال تخریب شدن است.



دودکش جن و قلعه بهستان در کنار آن

 

«دودکش جن» را در 20 کیلومتری شهر ماه‌نشان و 120 کیلومتری زنجان می‌توان پیدا کرد.

ماه‌نشان دریاچه‌ای هم دارد که محلی‌ها آن را «پری» می‌نامند، شاید در گذشته اهالی این منطقه، در دریاچه‌ی «خندقلو» پری دیده‌اند که این نام را برای آن برگزیده‌اند.

 

دریاچه‌ی «پری» در دهستان «اوریاد» در بخش مرکزی شهرستان ماه‌نشان و در 152 کیلومتری مرکز استان قرار دارد و تنها دریاچه‌ی زنجان به‌شمار می‌آید و میان یک دشت وسیع قرار گرفته است و دقیقا حکم سراب را برای این منطقه دارد. دسترسی به دریاچه‌ی «پری» از جاده‌ی ماه‌نشان به روستای سهند سفلی و علیا، قاضی کندی، حسن‌آباد و پری امکان‌پذیر است.



دریاچه پری

 

دریاچه‌ی «پری» درست مانند «دودکش جن» تا به حال چندان مورد توجه قرار نگرفته، هرچند گفته شده است اداره‌ی میراث فرهنگی و گردشگری زنجان طرحی برای ساخت سایتی تفریحی در کنار آن دارد؛ ولی تا آن زمان، حفظ این دریاچه برعهده‌ی مسافران و بازدیدکنندگانش است تا مانند نامش به افسانه تبدیل نشود.


هودوها در «برایس کنیون» آمریکا

هودوها در وردیج تهران


کپه داغ ترکیه
منبع: www.ojebidari.ir

ناف تهرون پیدا شد!!

همیشه انسان های زیادی وجود دارن که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن ، ولی هنوز هیچ کس دقیقن نمی دونه ناف تهرون کجاست و این نقطه همچنان نا معلوم مونده . توی این پستم قصد دارم با موشکافی دقیق ، ناف تهرون رو مشخص کنم و بررسی کنم که چه کسایی واقعن بچه ناف تهرونن !

اگه نقشه ی تهران رو ۹۰ درجه در جهت عقربه های ساعت بچرخونیم و با دقت نگاش کنیم می بینیم که شبیه یه خانم با حجاب می شه که خیلی راحت قابل تشخیصه ! اگه نمی تونید تشخیص بدید من برای راحتیتون این کارو کردم که می تونید ببینید :

حالا که متوجه شدید تهران شبیه بدن یه انسانه بهتره بریم سراغ ناف این انسان ! همونجور که در تصویرم مشاهده می کنید ناف تهران دقیقن مشخص شده و اونجا هم جایی نیست جز میدون ولیعصر ! و باید گفت که بلاخره تونستیم ناف تهرون رو پیدا کنیم ! جایی که هزاران سال بود کشف نشده باقی مونده بود ، همون میدون ولیعصره و کسایی که ادعا می کنن بچه ناف تهرونن باید اصلیتشون مال اینجا باشه !



از امروز اگه کسی ادعا کرد که بچه ناف تهرونه اول از همه مطمئن بشید اصلیتش مال میدون ولیعصره و بعد حرفش رو جدی بگیرید ! توجه کنید که باید بچه خود میدون باشه هان چون خیابونا و کوچه های اطرافش خارج از ناف قرار گرفته !

منبع

میدان ولیعصر (ولیعهد سابق) در کارت پستال های دهه ی ۱۳۵۰.

میدان ولیعصر یکی از میدان‌های اصلی شهر تهران است و در نقطه برخورد خیابان ولی‌عصر، بلوار کریمخان زند و بلوار کشاورز قرار گرفته‌است








خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.

خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه ی دیوار بگشایی
لبت بر کاسه ی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکه ای این سو و آن سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!

خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است …


و این هم جواب سهراب سپهری از زبان خدا

منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت
خالقت
اینک صدایم کن مرا.

با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را
با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد
به نجوایی صدایم کن.

بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان،
رهایت من نخواهم کرد.